درباره یوایکس رایتینگ

بیب، دینگ: صدا در طراحی محصول – آواها چطور به کمک تجربه‌نویس می‌آیند؟

صدا در طراحی محصول به‌عنوان ابزار یو ایکس رایتینگ

اولین باری که از صدا در طراحی محصول استفاده شده احتمالاً به کمی بعدتر از شروع انقلاب صنعتی برمی‌گردد. در آن زمان، محصولاتی که می‌توانستند صدا پخش کنند بیش از اندازه هیجان‌انگیز و خارق‌العاده به‌نظر می‌رسیدند.

درست مثل امروز که اخبار فناوری برخی از ما را ذوق‌زده و گاهی هم از خود بیخود می‌کند، در آن روزگار هم صدای یک ابزار خانگی یا صنعتی، اوجِ «پیشرفت» تلقی می‌شده. (بماند که پیشرفت نیاز به بازتعریف اساسی دارد. دقیقاً در چه چیزی به پیش رفته‌ایم؟)

آسانسورچی یا اپراتور آسانسور که حالا با وجود صدا در طراحی محصول دیگر نیازی به هشدار او نیست
آسانسورچی یا اپراتور آسانسور که حالا با وجود صدا در طراحی محصول دیگر نیازی به هشدار او نیست

گوش‌ها می‌شنوند

وقتی پشتِ در منتظر ایستادیم و زنگِ خانۀ دوست‌مان را می‌فشریم، مغز ما مشغول چه کارهایی‌ست؟ دربارۀ مونولوگ حرف نمی‌زنم. بگذارید یک مثال بیاورم:

زنگ را فشار می‌دهیم. زنگ خراب است. این را از کجا متوجه می‌شویم؟ از آنجایی که در زمان فشردنِ دکمۀ زنگ، هیچ صدایی بلند نمی‌شود.

ذهنِ ما شرطی شده: اگر صدای زنگ را شنیدی یعنی در آن بالا، توی خانه هم همین صدا شنیده شده. پس منتظر باش، توقعِ بازشدن و شنیدنِ صدا از دربازکن را داشته باش.

اما وقتی ماجرا خلاف انتظار ذهنِ ماست چطور؟ وقتی از دربازکن صدایی بلند نمی‌شود می‌فهمیم یک جای کار می‌لنگد.

چند مثال دیگر از آواهای شرطی‌کننده

آیا صدا در طراحی محصول صرفاً یک عنصر تزئیتی‌ست؟ شاید در ابتدا چنین بوده باشد، اما حالا می‌توان صدا در طراحی محصول را به‌عنوان نوعی از یوایکس رایتینگ به حساب آورد.

صداها در ابتدا اغواگر و جذاب بودند. اما امروز می‌توانیم صدا در طراحی محصول را نوعی یو ایکس رایتینگ تلقی کنیم که بدون کلمات پیام را منتقل می‌کند.
صداها در ابتدا اغواگر و جذاب بودند. اما امروز می‌توانیم صدا در طراحی محصول را نوعی یو ایکس رایتینگ تلقی کنیم که بدون کلمات پیام را منتقل می‌کند.

به این نمونه‌ها فکر کنید:

  • افرادی که با کنترل از راه دور ماشین‌شان را قفل می‌کنند نسبت به یک نوع خاص از آوا ذهنی شرطی پیدا کرده‌اند. «بیب» می‌گوید در قفل شد.
  • بوق ممتدِ نمایشگر ضربان قلب می‌گوید «تمام کرد».
  • آهنگِ ماشین لباس‌شویی ما را برای پهن‌کردنِ لباس‌ها صدا می‌زند.
  • آهنگِ ماکروویو ما را برای برداشتنِ غذا صدا می‌زند.

صدا به‌عنوان جزئی از محصول

بسیاری از صداها جزئی از طراحی محصول هستند. مثلاً در برخی از محصولات به‌عمد از صدا استفاده می‌شود، مثل استفادۀ عمدی تولیدکنندگان برخی مواد شیمیایی از عنصرهای بوزا. اما با این لایه از طراحی صدای محصول کاری نداریم بلکه می‌خواهیم به تجربه‌نویسی صوتی یا یوایکس رایتینگ صوتی بپردازیم.

صدا به‌عنوان نشانه

بسیاری از ما، صداها را به‌عنوان یک نشانه در نظر می‌گیریم:

  • صدای شکستن به ما یک خطر را گوشزد می‌کند.
  • صدای رعد و برق از طوفان یا باران خبر می‌دهد.
  • صدای سوت کتری از جوش‌آمدن آب خبر می‌دهد.

ماجرای من و باغ آقاجان: طبیعتِ الهام‌بخش

اگرچه هنوز رؤیای نوجوانی‌ام را دارم، اما کمتر وقت می‌کنم به دل طبیعت بزنم. سال‌ها پیش، وقتی ۱۰-۱۲ساله بودم پدربزرگم را در چند روزِ کاری همراهی کردم.

آن‌وقت‌ها پدربزرگم هنوز سرپا بود و باغ کوچکِ انگورش را سر و سامان می‌داد. من عاشق انگور یاقوتی بودم. جدا از انگورها، یک درختِ جوانِ آلوی خاکی هم در کرتِ آخر داشتیم که ترشیِ میوه‌اش دهانم را می‌گزید و حظ می‌کردم.

مأموریت من در روزهای کاری بیشتر روی آوردن آب از سرِ جوب متمرکز بود. باید مسیرِ طولانی‌ای را (که برای یک بچه زیر آفتاب داغِ بیابان خیلی خیلی زیاد و جان‌فرسا بود) طی می‌کردم، به جوب اصلیِ متصل به چاه آب می‌رسیدم و از آنجا با دو دبۀ پر از آب پیش آقاجان برمی‌گشتم.

این کار با احتساب گرمای تابستان و نیاز به دستشویی (که کاملاً صحرایی رتق‌وفتق می‌شد) چند بار در طول روز تکرار می‌شد و رمقم را می‌گرفت.

دو نقطۀ امیدبخش در این رفت و برگشتِ طاقت‌فرسا وجود داشت. اولی چیزی در حدود بیست قدمی جوب آب بود، جایی که به‌وضوح می‌شد صدای غلیدن و موج‌خوردنِ جریانِ آب را شنید. انگار در سفری غریب‌وار، از دوزخ به بهشت رسیده بودم. نیرویم بیشتر می‌شد و لحظه‌ای بعد روی علف‌های روییده در کناره‌های جوب زانو می‌زدم و سرم را بی‌درنگ به خنکای آب فرو می‌بردم.

دومین نقطه هم وقتی بود که پیش آقاجان می‌رسیدم و احساس امنیت می‌کردم.

اگر بخواهم طبیعت (جوی آب) را نوعی محصول در نظر بگیرم، صدای آب چه طور چیزی‌ست؟

صدا در طراحی محصول به‌عنوان یار کمکی تجربه‌نویس

نمونه‌های پررنگی از صدا در طراحی محصول را می‌توان در نرم‌افزارهای ارتباطی و دوست‌یابی یا مسیریاب‌ها پیدا کرد. آوایِ پیامِ جدید، ارسال پیام، رسیدنِ پیام، دیده‌شدنِ پیام، دانلودشدنِ فایل، تغییر مسیر، چفت‌شدنِ دو نفر با هم در تیندر و…، همگی نوعی یوایکس رایتینگ صوتی محسوب می‌شوند.

به‌جای همۀ این آواها می‌شد کلمات را به‌صورت نوشتاری یا صوتی به کاربر ارائه کرد: مسیر عوض شد، اشتباه رفتی، چفت شدی، پیامت رسید، پیام جدید داری و….

می‌بینید؟ ذهنِ ما سریع شرطی می‌شود و البته، شتابِ فناورانه هم به این خوگرفتن با آواها کمک کرده است.

در ذهن‌تان مرور کنید و ببینید چند نمونۀ دیگر از صداهای دارای پیام در اطرافتان وجود دارد. خودرو، موتورسیکلت، یخچال، کامپیوتر، موبایل، کنسول بازی یا هر چه شما دوست دارید.

سؤال اینجاست:

آیا پیش‌رویِ صدا در طراحی محصول گسترده‌تر می‌شود؟

ممکن است به‌زودی شجاعتش را پیدا کنیم که پیام‌های مهمی مثل «پرداخت انجام شد»، «پرداخت ناموفق بود» یا دیگر پیام‌های کوتاهِ راهنمایی‌کننده یا اخباری و… را با آوا منتقل کنیم؟

کنار گذاشتنِ کاملِ متن تجربه کاربر یا گفتار در بسیاری محیط‌ها مثل نرم‌افزارهای مالی می‌تواند خطرناک باشد. اما اضافه‌کردنِ صدا، کاربر را در مدتی کوتاه از خواندنِ متن بی‌نیاز می‌کند، همانطور که صدای فعال‌شدنِ دزدگیرِ خودرو مردم را از چک‌کردنِ صدبارۀ درها و پنجره‌ها بی‌نیاز کرد.

شما چطور فکر می‌کنید؟ برایمان بنویسید.


هم‌رسانی
نویسنده و تجربه‌نویس
نویسنده و تجربه‌نویس
داستان‌نویسی که با تجربه‌نویسی گذران می‌کند. من برای هموارکردن مسیر تجربه کاربران می‌نویسم. برای یوایکس رایتر شدن، مهارت نویسندگی کافی نیست. اینجا جهانِ طراحی‌ برای انسان است.
راه‌های ارتباطی:
برچسب‌ها:
دیدگاه ها
اولین باشید ...
شما بگویید

همرسانی