متن تجربه کاربر – نوشتن یا طراحی؟ مسئله این است؟
فارغ از واژهبازیها، متن تجربه کاربر یک دلنوشته یا کپشن اینستاگرام نیست. فعلِ «نوشتن» دایرۀ وسیعی را در برمیگیرد:
- رمان و داستان
- نامه اداری
- گزارش روزنامه
- خبر
- متن تابلوی راهنمایی و رانندگی
- جزوۀ دانشجویی
- کاغذ پشت ویترین لبنیاتفروشی
- و…
نوشتهها جزیرهجزیرهاند. حتی وقتی از رمان حرف میزنیم، بین جزیرۀ فهیمه رحیمی تا جزیرۀ داستایوفسکی هزاران کیلومتر فاصله است.
اما آیا متن تجربه کاربر نوشته میشود؟
متن تجربه کاربر و طراحی
همانطور که برای تسهیل و بهینهسازی تجربۀ کاربر دست به برنامهریزی و طراحی میزنیم، تجربهنویسی هم به برنامهریزی و طراحی وابسته است.
نوشتن داستان یا کپشن اینستاگرام تا حد زیادی متکی به ذوقورزی شخصیست. اما ذوقورزی فقط و فقط یکی از شروط تجربهنویسی است که باید ضریب پایینی برایش قائل شویم.
طراحی پُرجزئیات
وقتی از متن تجربه کاربر حرف میزنیم باید به جزئیات متنوعی اشراف داشته باشیم:
- نوع محصول یا کسبوکار
- شخصیت برند و کهنالگو (Archetype) کسبوکار
- مخاطب/مشتری (Persona)
- نوع ارائه محصول (فیزیکی، دیجیتال، روی موبایل، روی مرورگر کامپیوتر یا…)
- استراتژی محتوا (با رویکردی متفاوت از رویکرد بازاریابی)
تعداد متغیرهای بیشتری وجود دارد که همگی تأکید میکنند روند تجربهنویسی یک روندِ چندجانبه و محتاجِ برنامهریزی، تحقیق و طراحیست.
کلمۀ «روند» را بیهوده انتخاب نکردهام. متن UX یکبار برای همیشه نوشته نمیشود، مدام در معرض بازنگریست و در جریان توسعه یا تحولِ محصول، دستخوش تغییر میشود. از این گذشته، یوایکس رایتینگ یک محصول یعنی سروکلهزدن با جزئیاتِ پرشمار که در دکمهها و پیامها و راهنماها و منوها و… جاخوش کردهاند. یوایکس رایتر میبایست یک ساختار طراحی کند و بر اساس آن یک متن تجربه کاربر ساختارمند و منظم برای یک کلِ واحد طراحی کند.
تفاوتهای پرشمار
بین محصولی که برای مصارف درونسازمانی طراحی شده با محصولی که طیف وسیعی از شهروندان یک کشور را هدف تجارت خود میداند تفاوت وجود دارد. بین یک محصول در حوزۀ Tech با یک فروشگاه آنلاین تفاوت وجود دارد.
در طراحی یوایکس پشت هر جزئیاتِ هویت بصری و طراحی فلسفهای وجود دارد. حالا بهنظر شما میتوان جزئیات کلمات را سرسری گرفت؟
در Booking.com کار هر ۵ تا ۶ طراح به یک یوایکس رایتر گره خورده است. این شرایط کموبیش در گوگل، WIX و بسیاری دیگر از اختاپوسهای فناوری دیجیتال جاریست.
این کمپانیها بهطور میانگین چیزی بین ۵۰ تا ۱۳۰ هزار دلار به تجربهنویسها میپردازند. بیشک اگر نویسندهبودن یا بلد بودنِ ادبیات کافی بود، سراغ ژورنالیستهای تعدیلشدهای میرفتند که با هزار دلار هم احساس خوشبختی میکنند.
حساسِ پردرآمد
گوگل با تغییردادنِ میکروکپی یک دکمه از Book a room به Check availability، نرخ مشارکت یک CTA را ۱۷% افزایش داد. ۱۷% در ظاهر عددی کوچک است، اما در مقیاسهای بزرگ میتواند سرنوشتساز باشد.
زمانی که انتخاب و طراحی زبانِ حرفزدن با مشتریانتان را به تجربهنویس واگذار میکنید، مسئولیت بزرگی بر دوشش گذاشتهاید. مسئولیتهای بزرگ پُرریسک، حساس و البته نیازمند دقت هستند.
حالا شاید روشن شده باشد که چرا متخصصان طراحی متن تجربه کاربر متخصصانِ گرانقیمتی هستند.