۸ نکته برای موفقیت در مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر

اشارۀ سردبیر: استخدام بهعنوان نویسنده تجربه کاربر (تجربهنویس) اگرچه زیاد اتفاق نمیافتد، امّا بهزودی به یکی از مهمترین اتفاقهای بازار کار دیجیتال تبدیل خواهد شد. موفقیت در مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر به آرزوی بسیاری از یوایکس رایترها تبدیل خواهد شد و خیلیها مشتاق میشوند به این حرفه روی بیاورند. متنی که در ادامه میخوانید یک راهنمای مفید از خانم مِگ لانگ است که سابقهای جدی در مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر دارد:
- از مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر بهعنوان راهی استفاده کنید تا ببینید آیا کار موردنظر مناسب شما هست یا خیر
- نحوۀ پاسخدهی به سؤالات «دربارۀ زمانی که…»
- برای شرح «فرایند کار و طراحی محتوا»ی خود آماده شوید
- مصاحبههای گروهی: فرصتی برای شناخت تیم
- انتظار سؤالات غیرمنتظره را داشته باشید
- برای مثال آوردن از تجربیات خود در زمینههای نامربوط به فناوری نیز استفاده کنید (حتی اگر دربارۀ نویسندگی تجربه کاربری نیستند)
- سؤالات خود را از مصاحبهکنندگان بپرسید
- به یاد داشته باشید که مصاحبۀ شما بیدلیل نیست
با اینکه نوشتن قوانین در زمینۀ تکنولوژی چیز جدیدی نیست، نویسندگی تجربه کاربر زمینهای تقریباً جدید است. یک نویسندۀ تجربه کاربری را ممکن است نویسنده ux، تجربهنویس، یوایکس رایتر، طراح محتوا، استراتژیست محتوا، نویسندۀ فنی، یا مقامهای دیگری نیز صدا بزنند.
مورد مهم این است که نویسندگان تجربۀ کاربری با کلمات، طراحی کلمات، و نحوۀ تأثیر آنها بر روی کاربران در فضاهای مجازی مانند برنامهها یا وبسایتها سروکار دارند. این زمینهای درحالرشد است که (بالاخره) دارد اهمیت بیشتر و بیشتری در طراحی محصولات دیجیتالی پیدا میکند. امّا چطور چنین جایگاهی را به دست آوریم؟ به علاوۀ داشتن رزومه و نمونه کارهای مرتبط با نویسندگی تجربه کاربر، شخص باید برای مصاحبههای مهمی که پیش رو دارد نیز آماده باشد.
بعضی از شرکتها پیش از مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر یک امتحان نویسندگی میگیرند. بعضی دیگر این امتحان را پس از مصاحبۀ اول و قبل از مصاحبۀ دوم میگیرند. معیارهای زیادی در پذیرفته شدن برای یک جایگاه شغلی تأثیرگذارند. داشتن آمادگی و اعتمادبهنفس در هر مصاحبهای بسیار مهم است.
نصیحتهای زیادی دربارۀ مراحل مختلف مصاحبۀ جایگاههای مربوط به محتوا وجود دارد. امّا مصاحبههای حضوری (یا غیرحضوری که با برنامههایی مانند زوم انجام میشوند) معمولاً از مهمترین مراحلی هستند که میگذرانید. و با اینکه آمادهشدن برای هر آزمونی که سؤالات آن را نمیدانید مشکل است، کارهایی هست که میتوانید با انجامدادن آنها از استرس و سختی این مصاحبهها بکاهید.
از مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر بهعنوان راهی استفاده کنید تا ببینید آیا کار موردنظر مناسب شما هست یا خیر
یکی از مهمترین مواردی که در مصاحبۀ نویسندگی تجربه کاربر (یا هر شغل مربوط به تکنولوژی دیگری) باید به یاد داشته باشید این است: اگر جواب سؤالات را نمیدانید، یعنی ممکن است مناسب کار مورد نظرتان نباشید. متأسفانه توضیحات جایگاه نویسندگی تجربه کاربر همیشه مفید نیستند چراکه هر شرکت ایدههای متفاوتی از وظایف یک نویسنده تجربه کاربر دارد.
من زمانی برای جایگاهی که بهعنوان «تحلیلگر محتوای تجربۀ کاربری» ثبت شده بود مصاحبه کردم. ولی معلوم شد که آنها در واقع کسی را میخواستند که هم یک مدیر محتوا باشد و هم یک نویسنده تجربه کاربر. اولازهمه، برای من کاملاً آشکار بود که آنها نمیتوانند فرد درست را برای این کار پیدا کنند چرا که این دو جایگاه کاملاً با هم متفاوت هستند. امّا مهمتر از آن، متوجه شدم که آنها به دنبال شخصی بسیار ارشدتر و باتجربهتر از من بودند. و با اینکه این کار حقوق به نظر خوبی داشت، از سؤالات مصاحبه متوجه شدم که من فردِ مناسبِ این جایگاه نیستم. سؤالات مصاحبه بهتنهایی اضطرابآور بودند. حالا فرض کنید که اضطراب انجام خود کار چقدر میتوانست باشد!
آگهی آن جایگاه برای ماهها پس از مصاحبه با من باز بود چراکه آن شرکت نمیتوانست فرد مناسبی پیدا کند. من بهتازگی صفحۀ فرصتهای شغلی شرکت را نگاه کردم و به نظر میرسد که بالاخره آنها جایگاه مورد نظرشان را به دو جایگاه تقسیم کردند: یک استراتژیست تجربۀ کاربری و یک مدیر تجربۀ کاربری!
نحوۀ پاسخدهی به سؤالات «دربارۀ زمانی که…»
شما در حال جلسۀ مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر هستید، اضطراب دارید و مصاحبهگر با سؤالات «دربارۀ زمانی به من بگویید که …» شروع کرده است.
این سؤالات میتوانند ترسناک باشند! در این موارد باید سریع فکر کنید و شرایطی را که احتمالاً پیچیده هستند به مصاحبهگر توضیح دهید، آن هم فقط برای اینکه نکتۀ خیلی خاصی را ثابت کنید و… ببخشید سؤال اصلی چه بود؟ بعضی اوقات، وقتی به پایان توضیح دادن مطلب میرسم با خودم فکر میکنم آیا مثالی که استفاده کردم واقعاً پیامی به مصاحبهگر رساند و آیا واقعاً مفید بود؟
بهترین روش برای آمادهشدن برای چنین سؤالاتی این است که موارد مختلفی از سابقه و کارهای گذشتۀ خود که سخت، پیچیده، مشکلزا، یا بسیار موفقیتآمیز بودند را انتخاب کنید. سعی کنید مثالی انتخاب کنید که تمام موارد ذکر شده را در بر میگیرد، نه فقط مواردی که سخت یا مشکلزا بودند.
مصاحبهگران میخواهند دربارۀ موفقیتهای شما نیز بدانند، پس ذکر کردن موفقیتها بسیار مهم است. آوردن چنین مثالی عجیب است، امّا شما در یک مصاحبه دارید خود را میفروشید.
پیش از مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر برای هرکدام از موارد و مثالهای مورد نظرتان یادداشتی بنویسید و نحوۀ حل کردن مشکلات و تفکر دربارۀ آنها و همچنین میزان طرفداری و پذیرش از ایدههایتان از سمت تیم خود و سهامداران را هم به آن اضافه کنید. یادداشتها را نزد خود نگه دارید یا قبل از مصاحبه آنها را یک بار دیگر بررسی کنید تا موارد مدنظر در ذهنتان تازه باشند. بهاینترتیب، زمانی که مصاحبهگر از شما میپرسد: «دربارۀ زمانی به من بگویید که باید به حرف سهامداران مختلف گوش میدادید و به هدفی تقریباً غیرممکن میرسیدید»، شما میتوانید مثالی مناسب ارائه دهید (این یک سؤال واقعی که از من پرسیده شده باشد نیست، امّا باتوجهبه زمینه و صنعت ما، ممکن است چنین سؤالی واقعاً ازتان پرسیده شود!)
برای شرح «فرایند کار و طراحی محتوا»ی خود آماده شوید
این سؤال ممکن است در ابتدا ترسناک به نظر برسد و نویسندگان تجربۀ کاربری مبتدی ممکن است این سؤال را متوجه نشوند یا از آنها این سؤال پرسیده نشود، امّا این نوع سؤالات، سؤالات مورد علاقۀ من هستند چرا که هیچ پاسخ غلطی برای آنها وجود ندارد. بگذارید توضیح دهم. شما دربارۀ نحوۀ طراحی و توسعۀ محتوای خود صحبت میکنید. این مورد معمولاً بر پایۀ تجربۀ کاری خود در شرکتهای دیگر، نحوۀ رسیدگی به فرایندها در آن شرکتها و همچنین ترفندها و عادتهای یادگرفتهشده از آنهاست.
امّا اگر مصاحبهگر خیلی از روش شما استقبال نکرد، مشکلی نیست. چون این بدین معنی است که شما ممکن است فرد مناسبی برای آن شرکت نباشید. و با اینکه ممکن است به نظر برسد که شما واقعاً واقعاً واقعاً همان جایگاه و در همان شرکت را میخواهید، در طولانیمدت، کار در آن شرکت شما را خوشحال نمیکند چرا که روش و فرایندهای شما با روش و فرایندهای شرکت مورد نظرتان در یک راستا نیستند. هنگامی که این سؤال از شما پرسیده میشود، مهمترین چیزی که باید به یاد داشته باشید این است: دربارۀ روش کاری خود و روش مطلوبِ خود راستگو باشید. با ایجاد چنین انتظارات صریحی، با کسانی که ممکن است در آینده به همکاران شما تبدیل شوند، از مناقشات و سردردهای زیادی دوری خواهید کرد.
مصاحبههای گروهی: فرصتی برای شناخت تیم
مصاحبۀ اولیه بهخوبی پیش رفت امّا حالا شما باید با افرادی که در تیم طراحی یا تیم محتوا کار میکنند دیدار کنید.
اول از هر چیز، چند نفس عمیق بکشید. میدانم که خیلی از ما (به علاوۀ خودم) افراد درونگرایی هستیم و دیدار با چند نفر به طور همزمان برای ما اضطرابآور است، امّا دیدن اعضای تیم در این مورد فواید زیادی دارد. اولازهمه ممکن است که این افراد مانند شما درونگرا باشند که در این صورت در گروه خوبی خواهید بود. دوم اینکه این فرصتی است برای دیدن طراحان و نویسندگانی مثل خود شما. آنها هم مثلِ شما خورۀ چیزهای مربوط به طراحی هستند و دوست دارند دربارهشان صحبت کنند! آنها دوست دارند دربارۀ فرایندهای طراحی و توسعه بحث و گفتوگو کنند.
از این مصاحبه برای شناخت تیم و نحوۀ کار آنها استفاده کنید. اگر تا حدی حس رفاقت و وفاداری به تیم داشته باشید، یعنی مصاحبه بهخوبی پیش میرود. اگر مصاحبه ناجور یا اجباری به نظر میرسد، پس یعنی ممکن است شما از کار با چنین تیمی لذت نبرید. چنین موردی سال پیش برای من اتفاق افتاد. با شرکتی مصاحبه داشتم و هیچچیز خاصی دربارۀ آنها به نظرم نرسید. امّا هفتۀ بعد از آن با شرکت دیگری مصاحبه داشتم که در آن انگار داشتم با همکارانم صحبت میکردم. کسانی که به اندازۀ من باحال و خوب بودند! در نهایت جایگاه دوم را پذیرفتم و از زمانی که با آن تیم گذراندم بسیار لذت بردم و این موضوع در جلسات گروهیای که با هم داشتیم کاملاً پیدا بود.
انتظار سؤالات غیرمنتظره را داشته باشید
بعضی سؤالها در هر مصاحبهای از جمله مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر سؤالاتی هستند که انگار یکدفعه پرسیده میشوند و تمام توجه را روی شما متمرکز میکنند.
من شخصاً از این نوع سؤالات بدم میآید. در بیشتر اوقات فرد خیلی بامزهای نیستم و ترجیح میدهم که به بحث و گفتوگوی مناسب بپردازم، بهجای اینکه شخص دیگری را مرکز توجه کنم و کوشش و آشفتگی آنها را در جواب به خودم ببینم. چنین موردی ممکن است در مصاحبه با شما اتفاق بیفتد.
زمانی از من سؤال شد که وبسایت مورد علاقهام که بهترین ویژگیهای پشتیبانی را دارد، کدام وبسایت است. در چنین زمانی، فکرم به طور کامل خالی شد. برای من، صحبتکردن دربارۀ تمام سایتها و برنامههایی که ویژگیهای پشتیبانی بدی دارند بسیار راحتتر از صحبتکردن دربارۀ سایتهایی است که دوستشان دارم. برای ارائۀ جوابِ مناسب تلاش زیادی کردم امّا دستِ آخر آن سؤال سؤالی بود که بهش جواب خوبی ندادم (و جایگاهی که موفق به کسب آن نشدم).
امّا فکر میکنم این تجربه بیشتر مربوط به ارتباط برقرار نکردن با مصاحبهگران بود تا متأثر از خود سؤال. زمانی که با افراد ارتباط برقرار میکنید، مصاحبه مانند یک گفتوگو به نظر میرسد. درست است که بیشتر حرفزدن را شما انجام میدهید، امّا چنین گفتوگوهایی باعث خوشحالی هستند چراکه شما ایدهها و نظرات خود را به اشتراک میگذارید. اگر مثل من ارتباط خوبی با تیم برقرار نکنید، چنین سؤالاتی به نظرتان غیرطبیعی میرسند. آنها به نظر اجباری و خجالتآور میآیند. چنین شرایطی، شرایط مناسب برای کارکردن نیست.
برای مثال آوردن از تجربیات خود در زمینههای نامربوط به فناوری نیز استفاده کنید (حتی اگر دربارۀ نویسندگی تجربه کاربری نیستند)
تجربیات شما معتبر هستند. حتی اگر تجربۀ زیادی در زمینۀ فناوری یا نویسندگی تجربه کاربر ندارید.
یکی از سؤالاتی که حداقل سه یا چهار بار از من پرسیده شده این است: «دربارۀ زمانی بگویید که مجبور بودید چیزی بسیار پیچیده را به شخصی که اصلاً چیزی نمیداند، توضیح دهید». این سؤال درواقع یکی از سؤالات محبوب من است چرا که برای پاسخ به آن میتوانم از تجربیات نامرتبط با فناوری استفاده کنم.
یکی از مثالهایی که استفاده میکنم این است که من معلم کلاس بودم و اگر چیزی را بهدرستی توضیح نمیدادم، مجبور بودم یک ساعت با بچههای بازیگوش سروکله بزنم. به همین دلیل در توضیح دادن مسائل پیچیده بهصورت واضح بسیار خوب هستم. من همچنین از تجربیاتم بهعنوان یک مربّی کیکبوکسینگ بهعنوانمثال استفاده میکنم چرا که بهعنوان یک مربی باید حرکات و فنون فیزیکی پیچیدهای را بهصورتی که فهمیدن آنها آسان باشد توضیح بدهم و حتی گاهی اوقات فقط چند ثانیه برای چنین کاری زمان دارم.
در تمام مصاحبههایی که انجام دادهام، این پاسخها توجه مصاحبهکنندگان را جلب کرده است، چه موفق به گرفتن کار موردنظر شده باشم و چه موفق نشده باشم. این پاسخها بهاندازهای متفاوت هستند که هم بهیادماندنی و جالب هستند و هم به اندازۀ کافی به مطلب مربوط میشوند. و اینکه من همیشه توضیح میدهم که چگونه چنین تجربیاتی بر روش و فرایند نوشتن و تولید محتوای من تأثیر میگذارند. همیشه سعی کنید مثالهای نامربوط خود را به جایگاهی که برای بهدستآوردن آن مصاحبه میکنید، نزدیک و وصل کنید. هر تجربهای که دارید، چه دربارۀ نویسندگی و فناوری باشد و چه در زمینۀ موضوعات دیگر، معتبر است. از آن استفاده کنید.
سؤالات خود را از مصاحبهکنندگان بپرسید
آیا سؤالی از آنها دارید؟ راهنمایی: بله، باید داشته باشید! این نشان میدهد که شما واقعاً به این کار و به آنها علاقه دارید.
فرصت پرسیدن سؤال معمولاً در آخر مصاحبه پیش میآید. همیشه سعی میکنم سؤالات مرتبط را از هر مصاحبهگر بپرسم. اگر مصاحبهگر از طرف بخش نیروهای انسانی است، دربارۀ فرایند استخدام و قدمهای بعدی سؤال میپرسم. وقت آنها را با سؤال پرسیدن دربارۀ وظایف روزانۀ یک نویسندۀ تجربۀ کاربر تلف نمیکنم چون ممکن است آنها این موارد را ندانند.
وقتی با مدیران یا افراد تیم مصاحبه میکنم، سعی میکنم سؤالات مربوط به جایگاه آنها بپرسم. اگر مصاحبهگر همکاری است که کار مشابهی در زمینۀ محتوا انجام میدهد، از آنها دربارۀ وظایف و برنامههای روزانه سؤال میکنم. اگر مصاحبهگر از بخش مدیریت است، از آنها دربارۀ شیوۀ مدیریت یا سؤالی خاص در زمینۀ جایگاه مد نظرم میپرسم، سؤالی که در فهمیدن وسعت کاری کمکم میکند.
زمانی در یکی از مصاحبههای کاریام، با تیم بسیار احساس راحتی میکردم و از آنها پرسیدم که آیا طرفدار ویرگول آکسفورد (یا همان ویرگول رشتهای) هستند یا نه. همگی خندیدیم و بحث و گفتوگویی دربارۀ دستور زبان داشتیم (و بله. برای آن کار قبول شدم).
بهاینترتیب همیشه برای سؤالهایی که میخواهم بپرسم از قبل برنامهریزی میکنم امّا سعی میکنم سؤالهایم مربوط به شخصی که با او صحبت میکنم باشد و سعی میکنم سازگاری با هم داشته باشیم.
به یاد داشته باشید که مصاحبۀ شما بیدلیل نیست
آخرین نصیحت من، موردی ساده است که گاهی بهسادگی فراموش میشود. سعی کنید به یاد داشته باشید: مصاحبهگران تصمیم به مصاحبه با شما گرفتهاند چون شما چیزی دارید که به آن نیاز دارند یا مایل به داشتن آن هستند.
فرقی نمیکند چیزی که میخواهند توانایی نوشتاری شما است یا مهارتهای تجربۀ کاربریتان. به یاد داشته باشید که شما در زمینهای که به آن نیاز دارند حرفهای هستید (حتی اگر فکر میکنید نیستید). به تجربیات خود اعتماد داشته باشید، فرقی ندارد آنها چه نوع تجربیاتی هستند.
مصاحبههای نویسندگی و محتوا همیشه دربارۀ این نیستند که چه چیزی میدانید (یا چه کسی را میشناسید). این مصاحبهها بر روش کار شما متمرکز هستند. شما چگونه چیزهایی را که نمیدانید، یاد میگیرید؟ شما چگونه با دیگر افراد تیم ارتباط برقرار میکنید؟ شما چگونه بهروزرسانیها و بازخورد خود را به اطلاع میرسانید؟
اینها چیزهایی هستند که مصاحبهکنندگان قصد دارند در مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر دربارۀ شما بدانند. آنها مایل هستند بدانند شما چه کسی هستید. ذکر کردن سرگرمیها و علاقهمندیهای خود مشکلی ندارد. مهم است که افراد شما را بهعنوان فردی کامل ببینند، نه کارمندی که هیچوقت خسته نمیشود. و اگر مصاحبهگران شما خشک برخورد میکنند و علاقهای به دانستن دربارۀ شما ندارند، لایق زمان و تواناییهای شما نیستند. مصاحبههایی که در آن افراد شما را واقعاً میبینند و مایل هستند شما را بشناسند، کاملاً مشخص هستند. و در نهایت هم ممکن است جایگاه موردنظر را به دست آورید.
برای شما در مصاحبههای خود آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم گفتوگوهای خوبی داشته باشید. من از شما حمایت میکنم!
برای وضوح کامل (و برای اینکه به شما ثابت شود این نصیحتها بر پایۀ تجربیات واقعی خودم هستند)، بعضی از شرکتهای بزرگی را که با آنها مصاحبه شغلی نویسندگی تجربه کاربر کردهام در زیر مینویسم:
- اوبر (Uber)
- ولز فارگو (Wells Fargo)
- شرکت ارتباطات چارتر (Charter Communications)
- سازمان هوایی آلاسکا (Alaska Airlines)
- ماکروسافت (Microsoft)
- اینتوییت (Intuit)
- و در نهایت، گوگل (Google). شرکتی که کار در آن را از این ماه شروع کردم! ☺