تفاوتهای ساختاری در یو ایکس رایتینگ به زبان فارسی و انگلیسی
امروز و در جریانِ وبنشستِ «تجربهنویسی چیست و چی نیست؟» یکی از بچهها پرسید: «چرا یک مفهوم در انگلیسی با کلماتِ کم بیان میشود امّا وقتی میخواهیم همان مفهوم را در زبان فارسی بیان کنیم، کلماتش زیاد و جمله طولانی میشود؟» حدس زدم چنین سؤالی فراگیر باشد. بنابراین دوست دارم جوابی را که به رامیار دادم اینجا هم بازنویسی کنم:
زبانِ مولّد پیروز است
نکتهای که نمیتوان از آن غافل شد، خاستگاهِ زبانیِ فناوریهای نو است. پُرواضح است که انقلابِ دیجیتال (همچون انقلاب صنعتی) از کشورهایی آغاز شد که زبانِ انگلیسی در آنها رایج و مسلّط است. طبیعیست که فراگیرشدن فناوریها با توسعۀ زبانِ مبدأ همراه میشود. همانطور که انقلاب صنعتی اول هم چنین تأثیری بر کشورهای دیگر داشت. (ما و بسیاری دیگر از مردمِ نقاط مختلف دنیا برای واژگانی مثلِ رادیو، تلویزیون و اینترنت معادلسازی نکردند. برخی مردم مثل عربزبانها فقط آوای این زبانها را با آواهای خودشان مطابقت دادند.)
مفاهیمی مانندِ like it, book it, Zuckering, share it, google it و بسیاری دیگر از واژگان امروزه به فرهنگ واژگان معتبر انگلیسیزبان راه یافته. این واژهها، زبانشان و فناوری مرتبط با آنها خاستگاه مشترک دارند.
خواندنِ این اشاره از دانشنامۀ رشد خالی از لطف نیست:
در سال ۲۰۰۰، برابر محاسبۀ زبانشناسان، بیش از شش هزار زبان در سراسر جهان استفاده میشده است که بیشتر آنها را ده هزار نفر یا کمتر بهکار میبردهاند. این تعداد تا سال ۲۱۰۰ یعنی در گذرِ تنها یک قرن نصف خواهد شد. ”یعنی هر دوازده روز = مرگ یک زبان“. بسیاری از فرهنگهای بومی و ملّی نیز همراه با این زبانها به موزۀ تاریخ سپرده خواهد شد.
زبانهایی که تعداد سخنگویان بدانها بسیار است (مانند زبان فارسی) دیرتر فراموش خواهند شد. بسیاری معتقدند که زبانهایی باقی خواهد ماند که خاستگاه آنها مهد فناوری یا اقتصاد باشد. بیشتر بر این باورند زبانی که مردمِ آن بدان عشق ورزند نیز هرگز نخواهد مرد.
دانشنامۀ رشد، خانوادههای زبانی
تفاوت در ساختارهای زبان فارسی و انگلیسی
ساختارهای دستوری و آوایی و بهطورِ کلی ساختارهای زبانی در زبانهای مختلف متفاوت است. زبانشناسان دو شیوۀ دستهبندی برای خانوادههای زبانی در نظر میگیرند. شیوۀ اول بر اساس گونهشناسی (Typology) زبانها را تقسیمبندی میکند. بر این اساس، زبانهایی که از یک ساختارِ دستوری پیروی میکنند در یک دسته قرار میگیرند. (مثال: چینی و انگلیسی: فاعل-فعل-مفعول).
شیوۀ زادگانی (Genetic) زبانها را به خانوادههای مبناهای تاریخی و جامعهشناختی تقسیمبندی میکند. زبانهای هندواروپایی، زبانهای سامی، استرالیایی-آسیایی، استرانزی و آلتای دستهبندی میشوند که هر کدام از اینها زیرخانوادههای کوچکتری دارند.
بر پایۀ شیوۀ گونهشناسیْ زبان فارسی و انگلیسی از دو خانوادۀ متفاوتند ولی از نظر زادگانی، هر دو در یک خانواده میگنجند. این یعنی ساختارهای دستوری این دو زبان با هم متفاوت است.
یک مثالِ ساده را با هم مرور کنیم:
میتوانیم در جملههای پیچیدهتر، تفاوتها را بیشتر ببینیم. مثلاً کارکردِ فعلِ Can i have در زبان انگلیسی در ساختار فارسی کاملاً بیمعنیست و اگر هم استفاده شود، نوعی گرتهبرداریست. مردم کوچه و بازار نمیگویند «میتوانم یک کیلو گوشت داشته باشم؟» بلکه خیلی ساده میگویند «یک کیلو گوشت میخواهم.»
مردم کوچه و بازار و فارسیسازی کردن کلمات و تعبیرها
زبان زنده و زایاست. حتی وقتی پای واردات زبانی به میان میآید، ساختارهای زبانی به مردمِ هر منطقهای اجازه میدهد تا واردات را هم در زبانشان هضم کنند. این روند یکی از آشکارترین نمودهای زنده بودن زبان است.
در هر زبانی نمونههایی از بومی کردن واژگان بیگانه وجود دارد. زبان انگلیسی خود در بسیاری جاها واژگانی را از زبان فرانسه وام گرفته و بومی کرده. عربی کلمات مختلفی را از فارسی گرفته و معرّب کرده و فارسزبانها هم کلمات مختلفی را از فرانسه، روسی، عربی و انگلیسی به زبان خود جذب کرده و آنها را هضم کردهاند.
مرور این مثالها جالب است:
- مثلاً مردمِ آبادان که با انگلیسیها دمخور بودند، واژۀ Coffee shop را به «کُفِیشه» تبدیل کردند.
- مردمِ بوشهر Tomato را به «تماته» بدل کردند. در برخی کشورهای عربی هم به گوجه «تمّاتّه» میگویند.
- ایرانیها واژۀ «ماتیک» (سرخاب) را از فرانسوی وام گرفتند. به حذف بخش اوّلِ کلمه دقت کنید: Cosmétique
- شیشه آبوشکا از زبان روسی به زبان گلیکی راه پیدا کرده. (به معنی ویترین مغازه)
- واژۀ lemon از فرانسه وارد انگلیسی شده است.
- Bazaar همان بازار خودمان است که به انگلیسی راه پیدا کرده است.
- واژۀ «مسجد» ظاهراً معرّبشدۀ «مزگِت» فارسی است.
تلفظهای دلخواه
حدود ۵۰-۶۰ سال پیش از این، کلماتی مانند Culture در فارسی با شدّت و جدّیت «کالتوره» خوانده میشد. به زبانِ انگلیسی «انگریزی» میگفتند و…. این اتفاق نه عجیب است نه نشانۀ بیسوادی. انگلیسیزبانها به «کباب» میگویند «kɪˈbæb» و همین واژه در کشورهای مختلفی از جمله ایران و ترکیه و لبنان و سوریه تلفظها یا واژههای متنوعی دارد.
در میانِ بخشِ کوچکی از جامعه که متخصصانِ مرتبط با فناوری را شامل میشود، اصراری بر تلفظِ دقیق انگلیسی وجود دارد که البته بههیچوجه بد هم نیست، امّا باید در نظر داشت مردمی که ما از طراحی محصول برایشان نان میخوریم، هنوز که هنوز است از نسخۀ فارسی اینستاگرام و واتساپ استفاده میکنند.
این نمونه را بشنوید و خوب در پرسونا دقت کنید:
تفکر-بیانِ دوزبانه
حالا برگردیم به مهمترین بخش از سؤالِ رامیار: چرا در هنگامِ ترجمۀ یک مفهوم از انگلیسی به فارسی، جمله طولانی میشود؟
همۀ این احتمالها یا برخیشان ممکن است در این ماجرا دخیل باشند:
- فکر کردن به زبانِ انگلیسی و بیان کردن به زبان فارسی (اگر دقت کرده باشید، آذریزبانهای سالمند که تسلّط کمی بر فارسی دارند موقع حرف زدن طوری مفاهیم را بیان میکنند که برای ما نامأنوس است. مثال دیگرش پاسخِ یکتا ناصر در فیلمِ «من سالوادور نیستم» به زنیست که از او به انگلیسی تعریف کرده بود: Your eyes see beautiful)
- تسلّط نداشتن بر قابلیتها و ساختارهای زبانی: این اتفاق باعث میشود نتوانیم یک مفهوم را ساده بیان کنیم.
- تلاش برای ترجمۀ نظیر به نظیر: اگر بخواهیم بدون توجه به تفاوتهای ساختاری، واژهها را ترجمه کنیم، مفهوم ناآشنا از آب درمیآید.
قواعد تجربهنویسی به زبان انگلیسی، جهانشمول و همگانیست؟
مرور تفاوتهای ساختاری و دستوری و آوایی که بین زبان فارسی و انگلیسی وجود دارد، پاسخ به این سؤال را روشن میکند.
در بسیاری از اوقات، منابع انگلیسیزبان ما را به رعایت نکتههای توصیه میکنند که اگر از آنها پیروی کنیم و بخواهیم متن تجربۀ کاربر فارسی را مطابقشان بنویسیم، به تلۀ گرتهبرداری یا مبهمنویسی میفتیم.
مثالی برای تردید در همگانی بودن قواعد یوایکس رایتینگ به انگلیسی:
در منابع انگلیسی میگویند: تا میتوانید فعلی را که قرار است کاربر انجام دهد در آغاز جمله بگویید. مثلا بگویید Create a new card. اگر بخواهیم با این منطق به زبان فارسی تجربهنویسی کنیم چه اتفاقی رخ میدهد؟ میتوانیم بگوییم «بسازید یک حساب کاربری جدید؟»
افرادی که دربارۀ ساختار جملهبندی در یوایکس رایتینگ به زبان انگلیسی حرف میزنند، از همان زبان میآیند. طبیعیست که احکامِ آنها مبتنی بر قاعدههای زبانی انگلیسی است.
اینجاست که تسلّط یک تجربهنویس بر قابلیتها و ویژگیهای زبان فارسی آشکارتر میشود: او باید بتواند قاعدههای متناسب با زبانِ خودش را شناسایی یا ابداع کند. این بخشِ مهمّی از مسیرِ «سادهنویسی» و «شفافیّت» است.
فارسی در طراحی
اهمیّتِ هماهنگی با بوم، فقط در تجربهنویسی خلاصه نمیشود. طراحانِ باریکبین میدانند که حتی محل قرارگیری دکمهها در یک محصولِ فارسی که کاربرِ فارسیزبان دارد متفاوت است. من بارها این مثال را مطرح کردهام:
حرکت چشم در طراحی
به حرکتِ چشمِ کاربر در زمانِ عبور از این مراحل دقت کنید. طراح، بدون توجه به بوم و کاربر، بر اساسِ یک الگوی مسلّط رفتار کرده و همان طوری طراحی کرده که متناسب با محصول انگلیسیزبان است.
این نمونه کاربر را مجبور میکند یک بار از راست به چپ، سپس از چپ به راست، دوباره از راست به چپ و باز از چپ به راست حرکت چشمهایش را تغییر دهد تا بتواند صفحه را درک کند. این نکتهای است ژان کلود کریر (فیلمساز فرانسوی) و امبرتو اکو (نویسندۀ ایتالیایی) در کتابِ «از کتاب رهایی نداریم» به آن اشاره میکنند: الگوهای ذهنی مردم ناشی از زبان است.
و در نهایت
بیتوجهی به بافتِ زبانی-فرهنگی کاربرانی که برایشان محصول خلق میکنیم یک خطای بزرگ است. فاصله گرفتن از کاربران و نادیده گرفتنشان به هر شکل، نادیده گرفتنِ جزئیاتی که در تصمیمسازی و تفکر و عملشان مؤثر است میتواند به بهای یک شکست بزرگ تمام شود. توجه به زبان، یکی از این جزئیات است.
ممنون که تماشا کردید 🙂
ویدیو واقعا عالی بود!